آخر٫ خودم!
گر جهنم ساختم فردوس هم ميسازمت
ای وطن ميسازمت آخر خودم ميسازمت
آنقدر هايی كه ميگويند تنبل نيستم
با تفنگت گر شكستم با قلم ميسازمت
آينه در آينه در رهگذار عاطفه
سنگ اندر سنگ در راه ستم ميسازمت
هر كه آمد بر سرت بم ريخت؛ اما غم مخور
من از آهنپاره های سرخ بم ميسازمت
غم مخور ای خانهء ویران ولی زیبای من
با نفس های امیدم دمبدم میسازمت
تا تو زیباتر شوی گل میشوم گًل میشوم؟
باورم كن یك رقم نی یك رقم میسازمت
ای وطن ميسازمت آخر خودم ميسازمت
آنقدر هايی كه ميگويند تنبل نيستم
با تفنگت گر شكستم با قلم ميسازمت
آينه در آينه در رهگذار عاطفه
سنگ اندر سنگ در راه ستم ميسازمت
هر كه آمد بر سرت بم ريخت؛ اما غم مخور
من از آهنپاره های سرخ بم ميسازمت
غم مخور ای خانهء ویران ولی زیبای من
با نفس های امیدم دمبدم میسازمت
تا تو زیباتر شوی گل میشوم گًل میشوم؟
باورم كن یك رقم نی یك رقم میسازمت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر