۱۳۹۱ آذر ۱۵, چهارشنبه

                             درآمدری بر خودسوزی زنان در هرات 

                              

مقدمه:

خودسوزی زنان در افغانستان پدیده‌ای است نو ظهور، که با انتحار وسوزاندن آگاهانه خود در آتش همراه مي‌باشد. خود سوزی زنان، یک سال بعد از ایجاد دولت موقت در سال 1383اولین بار در ساحات غربی افغانستان دیده شد و بعد از آن به سرعت در دیگر نقاط کشور گسترش یافت. طوری که امروزه در ولایت قندهار نیز، که نظامی کاملا مرد‌سالار برآن منطقه حاکم است، در نیمه نخست سال 1388، 26مورد خودسوزی را شاهد بودیم. بنا به مطالعات وزارت زنان، آمار وسيع ثبت شده‌ی خودسوزی زنان در هرات، نشانه واقع شدن این عمل تنها در ولایت هرات نیست. بلکه نمایانگر گزارش خودسوزی در این منطقه است. در سراسر افغانستان پدیده‌ی خودسوزی زنان مشاهده می‌شود. با این تفاوت که هرگز این واقعات گزارش نمی‌شود و فضایی از خاموشی در دیگر نقاط کشور نسبت به این مسئله حاکم است.

حال این سوال مطرح است که چرا و چگونه خود سوزی در میان زنان پدید آمده است؟ چرا زنان طی بیست سال گذشته در کوران مشکلات وجنگ، دست به خود سوزی نمی‌زدند؟ آیا خود سوزی، نمایانگر همراهی زنان با تغییرات ایجاد شده در جامعه‌ی افغانی است؟ آیا زنان، خواهان تطبیق وضعیت خود با وضعیت افغانستان جدید هستند؟ آیا مردان حاضر به قبول جامعه‌ی روبه رشد نیستند؟ آیا خودسوزی پیامد آگاهی زن افغان از حقوقش می‌باشد؟

الف) خودکشی در اسلام


ازنظر اسلام خود کشی چه حکمی دارد؟ وعلل وعواقب آن چیست؟ حیات آدمی اولین وعظیمترین نعمتی است که خداوند آن‌را برای رسیدن به تکامل و صعود به قله‌های رفیع وعالی معنوی به انسان عطا فرموده است. از اینرو، نه تنها دیگران نمی‌توانند صدمه‌ای به این نعمت الهی وارد سازند، بلکه خود شخص نیز به هیچ‌عنوان حق ندارد آنرا از بین ببرد و بر وی واجب است پیوسته از جان خویش پاسداری و محافظت نماید. مالک اصلی انسان خداوند متعال است و نفس انسانی امانت الهی است. از اینرو باید از این امانت محافظت کرد و از بین بردن آن خیانت در امانت الهی است. البته فقط در راه خدا می‌توان جان خویش را فدا نمود، چون حفظ دین الهی و ارزشهای والای دینی که همان راه خداست از جان انسان بالاتر، ارزشمندتر و مهمتر است. لذا سید و سالار شهیدان و سرور آزادگان، حضرت امام حسین(ع) و دیگر شهدای راه خدا، جان خویش را تقدیم نمودند و در حقیقت این خود یکی از راههای رسیدن به کمال، بلکه بهترین وعالیترین آن است.

حرمت خود کشی در اسلام

خودکشی در فرهنگ اسلامی به معنای عقب نشینی از نیل به غایت کمال و سقوط به وادی حسرت وناکامی است. بدین جهت این عمل از نظر اسلام حرام و محکوم است. «ولاتقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما،ومن یفعل ذالک عدوانا وظلما فسوف نصلیه نارا» (نساء /29- 30) «وخودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است و هرکس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد به زودی او را در آتشی وارد خواهیم کرد.» این آیه، خودکشی را تحریم می‌کند و فاعل آن‌را دوزخی می‌داند. در روایات هم، خود کشی از سوی معصوم تحریم شده است. رسول خدا میفرمایند:« من قتل نفسه بشیءمن الدنیا، عذب به یوم القیامه» 1 هر کس خود را بکشد با همان وسیله‌ای که در دنیا از پای در آمده در قیامت هم عذاب خواهد شد. امام باقر(ع) می‌فرماید : «ان المومن یبتلی بکل بلیه ویموت بکل میته الا انه لایقتل نفسه»2 «‌مومن ممکن است به هر بلایی مبتلا و به هر مرگی به‌میرد، ولی خودکشی نمی‌کند. امام صادق(ع) نیز فرموده‌اند :« من قتل نفسه معتمدا فهو فی نار جهنم خالدا فیها» 3 «هر کس عمدا خود کشی بکند همیشه در آتش دوزخ خواهد بود.»

ب) وضع موجود

ولایت هرات، در غرب افغانستان موقعیت دارد و بنا به گزارش‌های رسیده، بیشترین آمار خود سوزی زنان در افغانستان هم در این منطقه ثبت وگزارش شده است.

طبق آمار ارائه شده از سوی شفاخانه سوختگی ولایت هرات، اولین بار واقعات خود سوزی زنان در سال 1383خورشیدی به طور گسترده در هرات به وقوع پیوست.

طوری که :

در سال 1383 145 مورد خودسوزی

درسال1384 93 مورد

درسال1385 95 مورد

درسال1386 85 مورد

درسال1387 101 مورد

و درشش ماه نخست سال1388 50 مورد خودسوزی به ثبت رسیده است.

بنا به ادعای مجروحان، علل خودسوزی را فقراقتصادی، مشکلات خانوادگی و پایین بودن سطح آگاهی مردم می‌داند
به گفته عارف جلالی مسئول شفاخانه سوختگی ولایت هرات، موارد خودسوزی در حوزه‌ی غرب بیشتر از این آمار بوده و آمار ارائه شده توسط این شفاخانه، تنها مواردی است که برای درمان به این مرکز مراجعه کرده اند. وی می‌افزاید که در بسیاری از موارد دیگر هم، خانواده‌ی فرد مجروح، علت سوختگی را بنا به ننگهای رایج پنهان میکنند که مانع از ثبت درست علت میشود. وي در مورد سن زنان سوخته نيز می‌گوید : «80% این زنان و دختران بین سنین 13-25سال‌اند و80%-90% این بیماران، بنا بر سوختگی شدید (90%-95%) جان خود را از دست میدهند و عده‌ی اندکی هم که جان به سلامت می‌برند، تا آخر عمر با بسیاری از معلولیت‌های جسمی از جمله نازیبایی صورت زندگی خواهند کرد، که این موضوع زمینه‌ی انزوا و ناکامی‌های روانی را هم برای این بیماران ایجاد میکند.» جلالی میگوید كه بیشتر این زنان و دختران بی‌سواد و یا دارای کمترین سواد می‌باشند و از قشر روستایی و مناطق دور افتاده‌ی ولایت‌اند. و بنا به ادعای مجروحان، علل خودسوزی را فقراقتصادی، مشکلات خانوادگی و پایین بودن سطح آگاهی مردم می‌داند 4.


ج) تحلیلی بر وضع موجود

فقر

1- عقب ماندگی نظام اقتصادی: افغانستان کشوری است زراعتی، که هنوز زراعت در آن مدرنیزه نشده است و به شیوه‌های قدیمی زراعت در این کشور صورت میپذیرد. کمبود غلات و زراعت ناکافی باعث بروز مشکلات اقتصادی می‌شود که این عاملی است برای بروز خشونتهای خانوادگی و زد و خورد بین اعضاء وخودسوزی زنان برای حل مسئله‌ی گرفتاری و رنج حاصل از فقر.

2- سه دهه جنگ: تداوم سی سال جنگ در افغانستان، باعث تخریب نظام اقتصادی و بروز فقر فرهنگی و ضعف روانی درجامعه افغانستان گردیده است. هر کدام از این عاملها خود به تنهایی می‌توانند زمینه‌ی بروز اختلاف در خانواده را به وجود آورند. البته بدون در نظر داشت اینکه وجود جنگ باعث ایجاد روحیه‌ی زور مداری و ستم به ضعیف‌تر از خود نیز خواهد شد، که طبیعتا مردان به دلیل قدرت جسمانی در رتبه‌ی بالاتر از زنان قرار می‌گیرند‌.

3- مهاجرت: با تجاوز شوروی به افغانستان و شدت جنگهای داخلی، عده‌ی بیشماری از مردمان افغانستان به کشورهای همسایه مهاجرت کردند و در آن کشورها با شیوه‌های جدید کار وتامین اقتصادی آشنایی پیدا کردند. اين افراد بعد از سال 1381و ایجاد دولت موقت، چه داوطلبانه و چه اجباری، دوباره به افغانستان باز گشتند. و از آنجا که افغانستان بعد از جنگ، با بحرانهای حاصل از جنگ دست به گریبان بود و نظام اقتصادی سالم ودرستی نداشت، مهاجران بازگشته به وطن هم، با رکود اقتصادی خانواده مواجه شدند که پیامدهای این رکود، نگرانی‌های روانی، ترس از آینده و تنش میان اعضای خانواده است.


مشکلات خانوادگی

دختران در ازای پول، از سوی پدران معتاد، فروخته می‌شوند و یا همسران، از سوی شوهران معتاد، مجبور به خودفروشی وگدایی مي‌گردند
1- اعتیاد پدر وهمسر:کشت گسترده‌ی مواد مخدر در افغانستان از جمله تریاک باعث ابتلای قشر وسیعی از مردمان افغانستان به اعتیاد به مواد مخدر است. اعتیاد گاه آنقدر بغرنج می‌شود که باعث از هم پاشیدن خانواده وستیز اعضای آن مي‌گردد. دختران در ازای پول، از سوی پدران معتاد، فروخته می‌شوند و یا همسران، از سوی شوهران معتاد، مجبور به خودفروشی وگدایی مي‌گردند.


2- ازدواجهای اجباری: در جامعه‌ی سنتی افغانستان، قوانین پدر سالارانه با محوریت پول، بسیاری از دختران را مجبور میکند که نا خواسته بر سر سفره‌ی عقدی بنشینند و نام مردی را به یدک بکشند که او هم چون پدر، سالار است و زن گوش به فرمان او. بدون حق انتخاب و کالایی خریداری شده با قیمتی معین. بنابراين زنی که در خود، خودی نمی‌یابد وخرید و فروش خود را شاهد بوده، آیا برای خود قیمتی هم خواهد داشت؟ بدون تردید خیر. پس چه بهتر که ثانیه‌ای بسوزد و از عمری سوختن رهایی یابد.

3- لت وکوب زنان توسط مردان خانواده: بسیاری از زنانی که دست به خود سوزی زده‌اند بعد از یک واقعه‌ی لت‌و‌کوب از سوی همسر و در بعضی موارد پدر، برادر و برادر شوهر، خود را به کام آتش انداخته‌اند. البته در این مورد حضور زنان علیه زنان را هم میتوان دید.چرا که بسیاری از مردان به تحریک زنی‌، زنان خود را مورد لت‌وکوب قرار میدهند. زنانی مانند مادر شوهر، خواهر شوهر و گاهی همسر دیگر مرد.


پایین بودن سطح آگاهی مردم

1- کمرنگ شدن تربیتهای دینی واخلاقی: با وجود جنگ و نبود امکانات تربيتی و تحصیلی، مردان و زنان افغان، هرگز شانس آشنایی با آموزه‌های دینی واخلاقی را پیدا نکردند و فرصت اندیشیدن به خود و هدف از خلقت خود راهم نیافتند. نبود آگاهی از چرایی و چگونگی حیات - حتی در ابتدایی‌ترین سطح آن - زمینه‌ی سردر‌گمی‌، بحران هویت و نبود انگیزه برای نیکی کردن به هم نوع و تجربه‌ی محبت را ایجاد کرده است.

2- بی سوادی: طبق آمارسازمان ملل متحد فقط34% مردم افغانستان باسوادند و اين عده، تنها توانایی خواندن و نوشتن را دارایند. 90%زنان و63%مردان بی‌سوادند. آمار بلند بی سوادی در افغانستان، نمایانگر پایین بودن سطح آگاهی مردم از مبانی و قراردادهای اجتماعی – اخلاقی است. حال فهم مسائل حقوقی، تشخيص موارد نقض و دفاع از حقوق خويش، جای خودرا دارد.5

د) تامل

نبود آگاهی از چرایی و چگونگی حیات زمینه‌ی سردر‌گمی‌، بحران هویت و نبود انگیزه برای نیکی کردن به هم نوع و تجربه‌ی محبت را ایجاد کرده است
شاید بتوان این دلایل را زمینه‌های موجود برای انگیزه‌ی خود سوزی دانست. اما این سوال به قوت خود باقی خواهد ماند که چرا زنان در دوران جنگ و شش سال حکومت طالبان دست به خود سوزی به طور گسترده نمی‌زدند؟ آیا در آن دوران هیچ صعب و سختی‌ای در حیات فردی و اجتماعی زنان وجود نداشت؟


در جواب این سوالها باید جامعه‌ی در جنگ و بعد از جنگ افغانستان مورد ارزیابی قرار گیرد. در دوران جنگهای تجاوزی و داخلی افغانستان، جامعه‌ی انسانی با مشکلات وسیعی روبه رو بود که جنگ اولین فاکتور را در ذهن هر افغان تشكيل مي‌داد. در دوران امارت طالبان هم، با سختگیرترین دولت نسبت به مسائل وحیات زنان روبه رو بودیم که یکی از این سختگیریها، محدود کردن زن در خانه و قطع ارتباط وي با دنیای پیرامونش بود.

بعد از رفع این موارد و ایجاد حکومت و دولت جدید، محدودیتهای قبل از زنان برداشته شد و زن خود را در متن جامعه باز یافت. اجازه‌ی تحصیل پیدا کرد و دانست برای زن هم حقوقی مطرح است و مشارکت وی در امور کلان جامعه، نه تنها دارای جایگاه که حتی شدنی هم هست. بارزترین مصداق، محفوظ ماندن بیست وپنج فیصدی کرسی‌های شورای ولایتی می‌باشد. اختصاص بودجه از سوی صندوقهای بین المللی، برای ایجاد زمینه‌ی مشارکت زنان در امور جامعه از نوع اجتماعی – سیاسی هم تسهیل کننده حضور هر چه تمام‌تر زنان در اجتماع است.

واسو موهان 6معاون مدیر برنامه‌های اروپا و آسیایی بنیاد بین المللی برای نظامهای انتخاباتی (آی اف ای اس ) که سازمانی غیر دولتی است و در سی کشور فعالیت دارد، از اختصاص بودجه 27میلیون دلاری، از سوی مقامهای آمریکایی به عنوان (کمک هزینه‌های کوچک، قابل انعطاف بابرد‌های سریع) برای قدرت بخشیدن به سازمانهای غیر دولتی که در سطح محلی توسط زنان اداره میشود خبر داد.

آیا از خانه به میدان کشیدن زنان، با اختصاص چنین برنامه وبودجه‌هایی فرصتی برای آگاهی زنان نمی‌تواند باشد ؟آیا اجتماع زنان آگاه از حقوق خويش، خواهان عملی شدن حقوق مطرح شده نخواهند بود؟ آیا زن آگاه به این درک نرسیده است که مورد ستم واقع شده است؟ وآیا خود سوزی انعکاس این آگاهی نیست؟



نتیجه:

زنان بعد از خودسوزی با دو مسئله مواجه‌اند: یا بر اثر خودسوزی جان خود را از دست می‌دهند. در اين صورت، طبق احادیث با عذاب اخروی و دوری از لطف و عنایت پروردگار خود روبه رو خواهند شد. از آنجا که یک زن، مادر هم هست، بعداز او فرزندانش از محبتی طبیعی محروم و با زمختی وخشنی روزگار آشنا شده و تا آخر عمر، احساساتي منفی نسبت به عمل مادر را در ذهن خود حل نا شده،حمل خواهند کرد. مردی هم که چنین حادثه‌ای را در مورد همسرش تجربه کرده است، باید با بارسنگینی از مشکلات روانی و اجتماعی به ادامه حیات بپردازد.

تخاصم بین دو خانواده‌ي زن و شوهر هم، خود مشکلی دیگر است. بگذریم از ضربه‌های اقتصادی و اجتماعی که شامل حال جامعه میشود.

ولي اگر زنان بعد از عمل خود سوزی جان به سلامت ببرند، آثار سوختگی‌های حاصله، ادامه حیاتشان را سخت و با دردی خود خواسته همراه میکند. انزوا و طرد از خانواده و اجتماع هم باری مزید بر علت است.

برای مقابله با پدیده خودسوزی، با توجه به علل سه گانه (فقر،مشکلات خانوادگی و پایین بودن سطح آگاهی مردم ) باید از سوی دولت و ارگانهای مسئول، برنامه‌ای بلند مدت مبنی بر فقر زدایی، ایجاد انقلابی فرهنگی- اجتماعی و احیاءآموزه‌های دینی و اخلاقی ریخته شود. هم‌چنين، در اخیر باید زنان را آموزش داد که بر خوردی صحیح، همراه با صبر واستقامت نسبت به آگاهی‌های بدست آمده از حقوقشان داشته باشند.


پی نوشت:

1- عبدالله ابن بهرام دارمی(م255ه ق)،سنن دارمی،الطبعه الاعتدال،دمشق،ج2،ص192،باب البشدید علی من قتل نفسه

2- شیخ حرعاملی،وسائل الشیعه،الطبعه الثانیه،موسسه ال البیت (ع)،قم،1414ه ق،ج29،ص240،باب تحریم قتل الانسان نفسه،ح3

3- شیخ ابی یعغوب کلینی،الفروع من الکافی،الطبعه الثالثه،دارالکتب الاسلامی‌–تهران-1367،جلد7،ص45فباب من لا تجوز وصیه من البالغین.

4- آژانس اطلاعاتی باختر.

5- www.Bornanews.ir/51-133-133

www.america.gov/st/democracy-persian/2009/August

هیچ نظری موجود نیست: