۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبه


من انسانم!


گر به خانه‌ من آمدی
برایم مداد بیاور، مداد سیاه
 می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم
 تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم
 یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!
 یک مداد پاک کن بده برای محو لب‌ها
 نمی‌خواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند!
 یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم
 شخم بزنم وجودم را ... بدون این‌ها راحت‌تر به بهشت می‌روم گویا!
 یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد
 و بی‌واسطه روسری کمی بیندیشم!
 نخ و سوزن هم بده، برای زبانم
 می‌خواهم ... بدوزمش به سق ...
این گونه فریادم بی صداتر است!
 قیچی یادت نرود،
 می‌خواهم هر روز اندیشه‌ هایم را سانسور کنم!

          Dard e Yak Mohajer Afghan Moqim e IRAN 






نمیدانم ما افغانیها چرا با هم سازکار نیستیم همیشه تبعیض نشاد پرستی و دلتنگی دلهای همه ما را پر کرده یا خدا با چشم گریان دعا میکنم فقط ما تو را داریم و بس و همیشه از شما یاری خواهیم و بس خداوندا افغانیهای ما را همیشه سر بلند و شادکام نگهدار